1395

ساخت وبلاگ

چرا من انقدر به خوب شدنِ تو ایمان دارم؟ چرا نمی تونم حتی یه درصد به خودم بقبولونم که ممکنه یهو ترکمون کنی و هیچوقت خوب نشی؟ این امید از کجا اومده تو قلبم؟ تو واقعا خوب می شی؟ اگه نشدی و ترکمون کردی، این اُمید واهی می کُشه منُ رسما ً :(

+تاریخ یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۶ساعت ۵:۵۷ ب.ظ نویسنده نیمـچـ ه روانشناس (:


1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

گاهی وقتا که تو باغِ کتابمون سرم خلوت می شه می شینم پشتِ میز و به انبوهِ مردم که اکثرا هم هندزفری دارن خیره می شم، سرد، بی تفاوت و گاهاً باعجله از کنار هم رد می شن و سرشون تو گوشیاشونه یا به نقطه ی نامعلوم خیره شدن :)) از رو راه رفتنشون می تونم تصور کنم چی گوش می دن، مثلا اونی که سلانه سلانه راه می ره و سیگار دستشه قطعا و 100 در 100 داره داریوش گوش می ده :))) اونی که تیپِ لش زده و با سرعت از پیش ا 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

شیوه ی جدید دزدی :

- سلام ، یه پنج تومن دارین بدین من بدم به تاکسی که این بغل وایساده؟ من نقد ندارم تاکسی هم عجله داره نمی تونم برم از خودپرداز بکشم،واای خیلی ممنونم لطف کردین! همین الان از این خودپردازه می کشم می دم بهتون خیلی شرمنده ببخشیدا ...

" و اینگونه شد که اون 5 تومنُ از خودم گذاشتم تو دخل :| مرتیکه ی دزد :| خب پول می خوای بگو می شه بهم پول بدین؟ باور کن اینو می گفتی انقدر فحشت نمی دادم :/ از اینکه سرم کلاه گذاشتی و گولم زدی ناراحتم می فهمی؟ :| "


برچسب‌ها: باغِ کتاب ُ سوژه ها 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

واااای خدای من نمی تونم هضمش کنم :)) چقدر این رمانِ جین ایر خوبه ! فوق العاده ست اصلا ... 210 صفحه شو دو روزه که خوندم ولی چرا من زودتر نخوندمش؟ شخصیتِ این کتاب هم مثلِ کتاب قبلی با پدر مادرش مشکل داره و همیشه تنهاست :)) عاشقِ انزوایِ خاصِ جین ایر شدم ... اینکه سعی می کنه همه رو دوست داشته باشه ولی اکثرا باهاش نامهربونن ! اینکه برای رسیدن به اینده ی طلائیش کلی تلاش می کنه و درنهایت موفق می شه ... 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

دومین فصلِ فایورتِ من داره می رسه، اولی بهاره، دومی پاییز ، خیلی تو این فصلا می رم تو خودم و فول انرژی ام :)) نمی دونم چرا ولی انگار انرژی ِ موجود تو این فصل ها منُ به سمتِ زنده شدن و درست زندگی کردن سوق می دن ! :))  پاییز همه چیزش قشنگه،در آوردن  ژاکت و بارونیم از کمد ، مدام یخ بودنِ انگشت های دست و پام، قدم زدنا، غروبای دلگیر و گاهاً سرد ، خش خش برگا ،کوتاه بودنِ روزا، با لیوانِ قهوه تو حیاط ایس 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : پاییز,مُبتلآ, نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

سارا بهم می گه بی خیال !! نه فقط سارا، همیشه همه ی دوستام از روحیه ی شادِ من از لبخندای ِ رولبم، از اینکه همیشه خندیدم و تو اکثر مواقع حتی وقتی تا خرخره تو غم و غصه غرق بودم گفتم خوبم تعجب کردن و تحسینم می کردن که آفرین خیلی خوبه همیشه شاد باش ، اما .... اما ، امان از شبُ تنهایی :) امان از یه سری غم ها، از یه سری غصه ها، از یه سری آدما ، درسته وقتی حالم خوب نیست به هیچکس نمی گم و میرم تو خودم؛ جز 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

اگه تو خوب نشی من بدتر  می کنم :)

اگه تو بلند نشی از رو اون تخت من تموم می شم با همین آهنگ :)

متوجهی چی می گم؟ حتی اگه روانشناسی بخونم ، حتی اگه همه منو عاقل ترین دخترِ فامیل بدونن، من خودمُ تموم می کنم با این موزیک .... پس بلند شو ! نذار دست به این تناقض بزرگ بزنم و یه مژده ی دیگه بشم. اگه تو بری من هیچوقت دیگه اون مژده ی سابق نمی شم، هیچوقت !


برچسب‌ها: 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

هروقت می خوام ناامید بشم و سرت غر بزنم یهو یادِ خوابی که تو بهم گفتی " نگرانِ چی هستی؟ همه چی درست می شه " می افتم :) الهی من قربونت برم خالقِ مهربونم :* من مگه می تونم بد باشم؟ مگه می تونم ناامید باشم؟ حتی اگه هیچی درست هم نشه من بازم بهت ایمان دارم و توکلم به خودته :) چرا؟ چون خودت گفتی نگران نباشم :* # و خدا می داند و شما نمی دانید ... 3># آهنگ ِ نقره ای از جی دال خیلی خوبه ^_^ گفته بودم رپ گوش 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

اولین تجربه ی رانندگیمو با 206 تو منظریه ساعت 8ونیم شب شروع کردم ^_^ خیلی اتفاقی با فاطمه عروس عمم و وحید پسرعمم بودیم که به سرم زد رانندگی کنم :)) خیلی هیجان انگیز بود کلا یه خیابونِ خلوتُ تا میدون رانندگی کردم ^_^ پسرعمم می گه برای شروع و اولین بار این خیلی عالی بود ^_^ به امید گرفتن گواهی نامه :))

+تاریخ چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ساعت ۱:۱۳ ب.ظ نویسنده نیمـچـ ه روانشناس (: |


1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 95 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

کاش بفهمیم خیانت فقط همزمان با یه نفر دیگه دوست شدن و ابراز عشق به یه نفر دیگه نیست، خیانت یعنی تو بدونِ اجازه ی نامزدت با همکلاسیِ پسرت حرف بزنی و گل بگی و گل بشنفی ، تازه بدترش هم اینه که باگوشیِ خودت زنگ نزنی و ازیه جا دیگه باهاش تماس بگیری :) خیانت یعنی صدای ِ خنده هایِ بلندتو کسی بشنوه که باهات هیچ صنمی نداره، خیانت یعنی قرار بذار یه روز با دوستت بری مغازه ی همکلاسیت ببینیش ! خیانت یعنی تو رو 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 21:00

مهم اینه انقدر خوبی که تو خوابمم باهاتم :)

#خآص ترین خاصِ منی رفیق :*


تَگ : best friend
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۶ساعت ۴:۵۴ ب.ظ  توسط نیمـچـ ه روانشناس (:  
1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 101 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

همیشه تو خوشی ها تو ناخوشی ها ، تو همه شرایط صدات زدم و گفتم چقدر خوشحال یا ناراحتم و بابت اون شرایط تشکر یا گله کردم :) می دونی دقیقا از کی آروم شدم؟ می دونی گریه هام دقیقا از کِی تموم شد و تقریباً آسوده تر شدم؟ خب بذار بگم، از همون شبی که اون خوابُ دیدم و اون دوتا فرشته بهم گفتن " خدا می گه نگران چی هستی؟ همه چی درست می شه ... " ببین خدا " حتی اگه هیچی هم درست نشه و خراب تر شه " من به کاردانی و 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 97 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

به قول سارا بزرگترین اشتباهِ ما آدما و البته منُ سارا اینه که خیلی به آدما فرصت می دیم، باید وقتی برای اولین بار اونم با تمام وجودشون دلمونُ می گیرن دستشون و می شکننش بذاریمشون کنار، فرصت دادن به کسی که تورو از عمق وجودت می شکنه و هر بار با متلک پرونی ها و طعنه هاش می رنجوندت واقعاً حماقتِ محضه و اسم دیگه ای جز این نمی تونه داشته باشه :) تو زندگیم خیلی از رفتارات چشم پوشی کردم ،گفتم بزرگی؛گفتم گذش 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 103 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

آقای عاصمی یه جوری اون تراش فانتزیِ رو گرفت دستش نگاه کرد و ذوق کرد که یه لحظه حس کردم اون کودک درونش فعالُ سرزنده ست و کودکِ درون من یه نوجوون خسته س :)) چقدررر این مرد انرژی مثبت می ده بهم آخه، لبخندش، حرف زدنش، ذوق کردنش شاید باورتون نشه ولی من حتی با راه رفتنش هم انرژی مثبت میگیرم :)) واای فوق العاده ست ^_^ من عاشق روحیه ی کودکانه و مهربونشم ... با اینکه نزدیکِ 50 سالشه ولی خیلی پر انرژی و شاد 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 107 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

دیروز تو بیمارستان بعدِ چندین ماه پیشونیِ مامان بزرگُ بوسیدم ، می دونستم اگه این کارُ نکنم بازم می خوام به خودم فحش بدم که دیوونه ای؟ خلی؟ کم داری؟ آدم از مامان بزرگش خجالت می کشه؟ برو بمیر اه اه اه :|جای رژ لبم موند رو پیشونیش بعد عمه اومده می گه واای سرِ مامانم چی شده چرا قرمزه؟ :)))))

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ساعت ۳:۲۸ ب.ظ  توسط نیمـچـ ه روانشناس (:   | 

1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 96 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

باید یه بنر گنده بزنن رو جای جایِ این بیمارستانا بگن " بیمارانِ عزیز، قرار نیست وقتی مریض می شین از خودتون بی خود بشین ُ نسبت به نظافتتون سهل انگاری کنین ، ناموساً نظافتُ رعایت کنین که حال بقیه با دیدن کاراتون به هم نخوره :| " مرده از دستشویی در اومد دستاشو نشست یه راست رفت دکمه ی آسانسورُ زد :| منم بعدِ اون می خواستم برم خونه هیچی دیگه رفتم دکمه ی آسانسورُ با هزار زحمت اونم با آرنج ام زدم که بیاد 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 99 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

رمانِ " چهل سالگی " رو فرصت کردم دو روزه بخونمش :) زیاد نیست حدودا 95 صفحه ست ،تعریفشُ زیاد شنیدم و تعداد چاپش هم به دوره 15 اُم رسیده بود، داستانش مربوط به یه زنه چهل ساله ست که قبلا ویالن می زده و الان بنا به دلایلی ویالن زدن رو گذاشته کنار یه دخترِ 19 ساله و یه همسر شوخ طبع داره،یهو بین داستان عشق دورانِ جوونیشُ می بینه و دوباره بعد بیست سال شروع می کنه به ویالن زدن و اتفاق هایی که با دیدن این 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 100 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

شب ُ اذان مغربُ ضریحُ امامزاده و من و خدا و خدا و خدا ...

+ نوشته شده در  سه شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۶ساعت ۱۱:۲۷ ب.ظ  توسط نیمـچـ ه روانشناس (:   | 
1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 94 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

کی فکرشُ می کرد از اونجا برسیم به اینجا و بشه یکی از بهترین دوستام ؟ ^_^ کی فکرشُ می کرد اون دخترِ بد عنقِ مغرور انقدر باتو صمیمی و پررو رفتار کنه ؟ ^_^ # دوست داشتنی ترین رفاقتا همونایین که اولش طرفین خجالتی و رسمی حرف زدن ولی بعدش .... پرروی کی بودم من؟ ^_^ خیلی خوشحالم که هستی :* خداروشکر :* # رسماً واردِ شهریور شدیم ^_^ بوووی پاییز میاد ... حس می کنین؟ :)) خداروشکر بخاطر مرداد ، خدایا ممنونم ک 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 93 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42

" عقده ی دیده شدن و جلب توجه کردن " گریبانِ خیلیا رو گرفته این روزا :/ مثلا دیروز وقتی منُ مبینا رفتیم شهر راز و نزدیکِ آبسردکن وایسادیم تا من آب بخورم چند تا پسرمغازه دار اومدن پشت سرمون و خواستن که مثلا سلفی بگیرن،شروع کردن به مسخره کردنِ انواعِ اقسام ژست هایِ دخترانه :| یکیشون گفت این دخترا خلن به خدا !عقل ندارن که، چطوری روشون می شه این عکسارو ( اشاره به اینستاگرام یکی از دوز دختراش :| ) بذارن 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 105 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:42